«حقِ دانستن» مردم را پلمپ نکنید!
....................................................................................................................................
منعکس شده در:
| عمارنامه | بچه های قلم | خیبر آنلاین | افسران | پایگاه اطلاع رسانی خبر افلاک |
| پایگاه خبری تحلیلی شیز | حرف تو | روایت نو | خبرپو | ایران ممو | همه با هم |
....................................................................................................................................
بیش از یک هفته از مذاکرات وین که گام نهایی مذاکرات خوانده می شود ، میگذرد و خبری از اخبار جزئیات این دور از مذاکرات و نتایج آن نیست.گویا توافق شده که هیچ یک از دو طرف جزئیات مذاکرات را تا قبل از رسیدن به پایان کار آشکار نکند.
بگذریم از آنکه مذاکره کننده امریکایی تنها یک روز پس از مذاکرات بلیط تل آویو گرفت و جهت ارائه گزارش و مراتب احترام به خدمت صهیونیست های پلید شرفیاب شد و در جمع خبرنگاران هم گفت :
"همانطور که می دانید من تازه از وین و گفتگوهای 1+5 با ایران آمده ام. من می خواهم به همه در اینجا یعنی اسرائیل بگویم که مشورتهای ما با شما بسیار با ارزش است...
همیشه مشتاق بوده ام قبل و بعد از هر مذاکراتی، از دیدگاهها و نقطه نظرات شما مطلع شوم...
حرفی که به مقاماتی {اسرائیلی} که با آنها ملاقات می کنم خواهم گفت این است که من اینجا آمده ام به حرف های شما گوش کنم و البته درباره آنچه که در وین گذشت به شما گزارشی کوتاه و البته با برخی جزئیات بدهم..."
بگذریم از آنکه عهدشکنی های امریکایی ها بر هر کودکی هم آشکار شده و لبخندهای رو در روی آنها دیگر کودکان را هم گول نمی زند و با هیچ بزکی هم دیگر نمی توان چهره ای مورد اعتماد و پایبند به عهد از چهره آمریکا ساخت.
بگذریم از این ها اما نگذریم از اینکه نامحرم شمرده شده ایم و بی خبریم از آنچه دارد بر سرمان می آید!
نگذریم از اینکه صهیونیست های پلید می دانند که چه گفته ایم و چه شنیده ایم در مذاکرات مان ، اما خودمان نمی دانیم!
نگذریم از اینکه سنای آمریکا نه تنها در جریان جزئیات ماجراست که خط دهی می کند و چارچوب می چیند برای مذاکره کننده هایش و اما از این طرف نماینده های مردم در مجلس از خیلی از جزئیات بی خبرند و نامحرم ، مثل مردم!
نگذریم...!
آقای دولت ، جناب مذاکره کننده ، جناب دیپلمات! منِ مردم بجای اینکه سر خود را با روغن های سبد کالا ، شیره بمالم و با خوش خیالی تمام ، توافقنامه ژنو را سر فرود آوردن شرق و غرب در برابر ایران بپندارم ، ترجیح می دهم واقعیت ها را بدانم حتی اگر تلخ اند!جزئیات را بدانم حتی اگر به ضررم هستند!
آقای رئیس جمهور ، آقای دیپلمات! مگر نه اینکه در این ایام از یک طرف از «حقوق شهروندی» دم زده اید و از طرف دیگر بارها و بارها «دانستن» را حق مردم شمرده اید؟!
منِ مردم از حقوق شهروندی ام بجای سبد کالا و برنج هندی ، «حق دانستن» ام را می خواهم! آن هم تمام و کمال.آن هم بدون صف ایستادن و زیر دست و پا لگدمال شدن!
منِ مردم بجای این توهم و امید کاذب ، می خواهم بدانم کسی که به نمایندگی از من در حالیکه پشتش به پرچم کشورم گرم است و روبروی خود ابرقدرت پندار های دنیا نشسته ، لابلای لبخند ها و ظرافت هایش چه می گوید و چه می شنود! چه قولی می گیرد و چه قولی می دهد!
می خواهم بدانم در NON Paper ها چه می گذرد و در جلسات خصوصی دو جانبه چه حرف هایی به میان کشیده می شود! این حق من است که تا قبل از اینکه کشورم در عمل انجام شده قرار نگرفته ، بدانم که چه دارد می گذرد بر احوالاتش!
آقای دولتِ دیپلمات! منِ مردم ترجیح میدهم که اگر قرار است «جام زهر»ی هم بنوشم ، آنرا با افتخار و به اسم زهر بالا بکشم و نه اینکه متوهمانه آنرا «جام عسل» فرض کنم و بخواهم به زور از شیرینی اش لذت ببرم!
من مردم حاضرم غنی سازی هسته ای را بدهم اما در عوضش غنی سازی افکار و رشد و تعالی اندیشه ام را بدست آورم!خواسته ی من این است که اگر امتیازی میدهم و سرمایه ای از دست میدهم ، سرمایه ای ارزشمند و تجربه ای گران مایه در عوضش بدست آورم که موجب رشد فکری ام شود و حتی اگر امروز را به اجبار و اکراه از دست دادم ، بتوانم آینده ام را با آن تجربه بسازم! منِ مردم می خواهم از این تجربه ی تاریخی لبخند زدن ها و ظرافت ها با دشمن و نتیجه و ماحصلش ، عبرت بگیرم و رشد کنم! این حق من را سلب نکن!
آقای دولتِ دیپلمات!
اگر تأسیسات هسته ای ام را «پلمپ» کردی ، «حق دانستن» ام را پلمپ نکن!
.................................................................................................