سهم من از عاشقی!
....................................................................................................................................
منعکس شده در:
| خبرگزاری فارس | رجانیوز | عمارنامه | فرهنگ نیوز | افسران |
..................................................................................................................................
اصلاً بدون «عشق» کامل نیست مفهوم «ولایت» و ولایتمداری.
همانطور که محبتِ صرف و عدم اطاعت از امام بی معنا ، ناقص و به دور از منطق و عقلانیت است ، مطیع بودن و عاقلانه گوش به فرمان بودنِ صرف ، بدون هیچ عشق و محبت و احساس ، نیز ابتر است و می لنگد و یا خواهد لنگید...
«ولایت» را می توان در دو کلمه ی «اطاعت از روی محبت» خلاصه کرد.
«ولایتمدار» از روی عقلانیتِ برخواسته از منویات دینی به «اطاعت» از ولی و امام خود می رسد ، اما این اطاعت یک عمل همراه با نارضایتی و از روی اکراه نیست ، که همراه با محبت ، عشق و یک احساس پاک است.
یک ولایتمدار ، یک عاقلِ عاشق است.
عاقل است و می داند که صرفاً عاشق بودن و در گیر و دار چشم و ابروی معشوق بودن و ماندن ، بی معرفت و بی سواد بودن نسبت به ولیّ و ولایت ، امام و اطاعت ، بی ثمر و ناقص بوده و اساساً حتی نشانه ی عشق و محبت هم نیست.چرا که عاشق دارای معرفت نسبت به معشوق و مطیع وی است.
و عاشق است و می داند که طیِّ طریق در این راهِ پر از سختی ، این راهی که عقل او را به آن راهنمایی کرده ، جز با پای عشق ممکن نیست و ممکن است پای عقل لنگ بزند در جاهایی ، در مسیر هایی از آن.
ولایتمدار عاقلِ عاشق است.عاقلانه راه را می شناسد و عاشقانه پا به میدان می گذارد.عاقلانه تصمیم می گیرد و عاشقانه عمل می کند.و جز این راهی نیست...
و صدالبته که فهمِ این قصه سخت است و برای خیلی ها نامفهوم...
.....................................................................................
پ.ن 1 :
قلمِ سید شهیدان اهل قلم ، مرتضی آوینی ، برای امامش خامنه ای ، این چنین می نویسد و قصه را روایت می کند:
«عزیزِ ما، ای وصی امام عشق! آنان که معنای «ولایت» را نمیدانند، در کارِ ما سخت درماندهاند؛ اما شما خوب میدانید که سرچشمه این تسلیم و اطاعت در کجاست. ما طلعتِ آن عنایتِ ازلی را در نگاهِ شما بازیافتیم. سرِ ما و قدمتان که وصی امام عشق هستید و نایبِ امام زمان(عج)»
پ.ن 2 :
ماجرای عمل ساده ی جراحی حضرت آقا ، بیمارستان و بستری شدن و... اصلاً مهم نیست از این نظر که یک عمل ساده است و طبیعی است و...
اما از نظر یک «بهانه» خوب بود و مهم.بهانه ای برای جلوه ی بیرونی یک احساس درونی.نمایش بُعد عاشقانه ی ولایتمداریِ ولایتمدارانِ عاشق.بُعد عاشقانه ای که در کنار اطاعت های منطقی ای که از آقا می شود ، تحلیل های فرهنگی و سیاسی و... که از ایشان خوانده و بررسی می شود و در کنار همه ی این فعال بودن های عقل و منطق ، باید گم نشود و به نمایش گذاشته شود.و چه خوب بود این نمایش...
پ.ن 3:
سهم من از عاقلی مطالعه و فهم ولایت و ولی است.تحقیق و تحلیل است.حمایت و اطاعت است.امیدوارم سهمم را ، دِینم را ادا کنم.
اما میخواهم سهمم را از عاشقی هم داشته باشم.
سهم من از عاشقی...اندک است،اندک
سهم من از عاشقی...تنها فرصتی برای دوباره بوسیدنِ روی ماه...